جدول جو
جدول جو

معنی رگ زدن - جستجوی لغت در جدول جو

رگ زدن
خون گرفتن، رگ گشادن
تصویری از رگ زدن
تصویر رگ زدن
فرهنگ لغت هوشیار
رگ زدن
سوراخ کردن ورید با نشتر برای کم کردن مقداری از خون بدن، رگ گشادن، فصد، فصد کردن، خون گرفتن از رگ
تصویری از رگ زدن
تصویر رگ زدن
فرهنگ فارسی عمید
رگ زدن
((~. زَ دَ))
خون گرفتن از رگ
تصویری از رگ زدن
تصویر رگ زدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارگ زدن
تصویر ارگ زدن
نواختن ارگ اجرا کردن یک آهنگ بر روی دستگاه ارگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگ زدن
تصویر برگ زدن
((بَ. زَ دَ))
حقه زدن (در بازی ورق)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رج زدن
تصویر رج زدن
در سینما، اصطلاح `رج زدن` به معنای حرکت سریع و ناگهانی یک شخص یا شخصیت در صحنه استفاده می شود. این حرکت معمولاً برای ایجاد تنش، اکشن، یا افزایش جذابیت و تنوع در صحنه ها به کار می رود. این اصطلاح می تواند در موارد زیر در سینما به کار برود:
1. صحنه های اکشن : در فیلم های اکشن، شخصیت ها ممکن است به طور ناگهانی رج زده و به سرعت به جایی دیگر حرکت کنند، مانند فرار از خطر یا مواجهه با حمله ای ناگهانی.
2. تعقیب و گریز : در صحنه هایی که شخصیت ها در تعقیب یا فرار هستند، رج زدن به کمک آنها می آید تا از موقعیت خود دور شوند یا به دنبال فراری گشته بروند.
3. درام و تنش : در صحنه های دراماتیک، رج زدن ممکن است برای افزایش تنش و ترس در بین تماشاگران استفاده شود، مثلاً در صحنه های تعقیب و اجتماعی.
4. کمدی و شوخی : در فیلم ها و سریال های کمدی، رج زدن می تواند برای ایجاد خنده و جلب توجه به موقعیت های طنزآمیز استفاده شود، مانند شخصیتی که از یک موقعیت خنده دار فرار می کند.
مثال های استفاده از `رج زدن` در صحنه های سینمایی:
- صحنه اکشن : در یک فیلم اکشن، شخصیت اصلی در حال دویدن در خیابان های شلوغ شهر است. ناگهان یک ماشین از گوشه ای برای برخورد با او ظاهر می شود، و او به سرعت رج می زند و از مسیر آن فرار می کند.
- صحنه تعقیب و گریز : دو شخصیت در یک موقعیت تعقیب و گریز قرار دارند. یکی از آنها به سرعت رج می زند و از یک پل انتظارهای او می رود تا از دنباله ها دور بماند.
- صحنه دراماتیک : در یک درام فیلم، شخصیتی که به طور ناگهانی با شرایط ناخوشایندی مواجه می شود، به سرعت رج می زند تا از موقعیت خطرناک فرار کند.
- صحنه کمدی : در یک سریال کمدی، شخصیت اصلی درگیر یک موقعیت خنده دار می شود و به سرعت رج می زند تا از دام خنده داری که در آن افتاده، فرار کند.
به طور کلی، استفاده از اصطلاح `رج زدن` در سینما برای ایجاد تحولات ناگهانی، افزایش تنش و همچنین برای جذب توجه و ایجاد اثرات مختلف در مخاطبان بسیار مفید است.
علامت‌گذاری صحنه‌های خاص. با توجه به پرهزینه بودن وسایل مختلف به‌کاررفته در ساخت فیلم، از تجهیزات فیلم‌برداری گرفته تا وسایل صحنه و به ویژه اجاره بهای مکان‌ها، دستیار کارگردان مجموعه نماهای مثلاً مربوط به یک هتل یا خانه یا موقعیت دیگر را - که در کل فیلم‌نامه پراکنده شده - بر اساس خط داستانی فیلم‌نامه کنار هم، ردیف کرده و آن را برای کارگردان مشخص می‌کند. همچنین چون برخی بازیگرها به دلایل حرفه‌ای یا به هر دلیل دیگر باید زودتر پروژه را ترک کنند، تمام نماهای مربوط به آن‌ها رج زده می‌شود. پس از رج زدن، با یک برنامه‌ریزی دقیق روزانه، فیلم‌برداری به سرعت انجام می‌شود وهزینه‌ها کاهش می‌یابد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
نشان به جایی بردن، چشپر کسی را گرفتن رد پای کسی را گرفتن، نشان به جایی بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنگ زدن
تصویر رنگ زدن
مالیدن رنگ برروی چیزی (در دیوار و غیره) رنگ کردن ملون ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رد زدن
تصویر رد زدن
رد جستن، نشان و اثر کسی یا چیزی را جستجو کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رد زدن
تصویر رد زدن
((رَ. زَ دَ))
رد پای کسی را گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گر زدن
تصویر گر زدن
افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، شعله زدن، ضرام، اضطرام، گر کشیدن، التهاب، اشتعال، توقّد، تلهّب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رگ زن
تصویر رگ زن
کسی که پیشه اش رگ زدن است، کسی که دیگری را رگ می زند و از بدن او خون کم می کند، فصاد، رگ شناس، برای مثال درشتی و نرمی به هم در به است / چو رگ زن که جراح و مرهم نه است (سعدی۱ - ۴۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
سخن گفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حرص زدن
تصویر حرص زدن
آزوند بودن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رگ ران
تصویر رگ ران
اباض
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رگ جان
تصویر رگ جان
آورتا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بم زدن
تصویر بم زدن
با دست زدن بر سر کسی بقوت
فرهنگ لغت هوشیار
آب افشاندن بچیزی یا جائی آب پاشی کردن، فرو نشاندن آتش خشم تسکین دادن رام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در زدن
تصویر در زدن
کوفتن کوبه در دق الباب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درم زدن
تصویر درم زدن
سکه زدن، ضرب کردن سکه، آن جائی که درم زنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دم زدن
تصویر دم زدن
فرو بردن و بر آوردن نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل زدن
تصویر دل زدن
بی میل شدن و بی رغبت گشتن پس از میل و رغبتی که بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دک زدن
تصویر دک زدن
گدایی کردن کدیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دق زدن
تصویر دق زدن
خواستن و گدائی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دف زدن
تصویر دف زدن
نواختن دف، خواستن سوال کردن گدایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
گریه کردن و بهانه گرفتن، واژه آمیز های پارسی است زغ زدن بهانه گرفتن کودک و گاه بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برق زدن
تصویر برق زدن
نمودار شدن برق در هوا، جهیدن برق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه زدن
تصویر راه زدن
غارت کردن مسافران در جاده قطع طریق، سرود گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
پذیرفته نشدن، گذشتن عبور کردن گذشتن، پذیرفته نشدن، مردود شدن رفوزه شدن (در امتحان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رگ کردن
تصویر رگ کردن
جاری شدن شیر از پستان، تحریک شدن بهیجان آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقم زدن
تصویر رقم زدن
نگاشتن، تحریر کردن، نقش کردن نقاش، نویسنده و محرر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رس شدن
تصویر رس شدن
متبلور شدن آن، رست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریق زدن
تصویر ریق زدن
ریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زخ زدن
تصویر زخ زدن
ناله و زاری نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زل زدن
تصویر زل زدن
خیره نگریستن
فرهنگ لغت هوشیار